Wednesday, March 16, 2011

دکتر صالحی از دید یک داشجوی قدیمی

آیا ایستادن در طرف یک حکومت واپسگرا در نهایت امر نشانه کم هوشی نیست؟
من همیشه از دانشجوهای حزب اللهی که از قضا نماز خوان بودند و همینطور نفر برتر کنکور و در دانشگاه شریف الکترونیک میخواندند ولی نماز وحشت هم میخواندند و هر هفته به قم میرفتند بدم میامد. یک جوری با عقل جوردر نمیامد که هم قوانین نیوتون را درک کنی و هم بروی سر کلاس یک ملا بنشینی و راجع به حرام و حلال صحبت کنی. وقتی شریف درس میخواندم برای اتاق همسایه در خوابگاه طرشت از شهر خود یکه قوطی حلوای سوغاتی بردم. اهل اراک بودند و ظاهرا خیلی مذهبی. بعد از رفتن من بینشان بحث درگرفته بود که این غیر مسلمان با جوراب احتمالا نمناک خود به اتاق ما آمده و موکت ما را احتمالا نجس کرده حالا چه کنیم. هیچکس نتوانسته بود راه حل قابل قبولی ارائه کند و ناچار یکی را روانه قم کرده بودند که از حاج آقای که میگفتند میتواند درون را از بیرون ببیند و اگر جهنمی باشی تو را به شکل خوک و یا میمونی که خواهی بود خواهد دید بپرسند که علاج این مشکل چیست. فکر کنم یک آخر هفته مجبور شدند موکت را  بشورند. و البته شاید زیاد هم بد نشد. کسی موکت خوابگاهها را آنوقتها نمیشست. 
آنموقع صالحی و برادرش هردو استاد دانشکده مکانیک بودند. دو برادر اصلا به هم شبیه نبودند. این صالحی که الان پیشرفت کرده و وزیر شده قد بلند تر بود و آن یکی ریزه میزه. شریف استاد نماز خوان زیاد نداشت. ولی صالحی کوچک را دیده بودم که با جورابهای آویزان از جیبش میرفت نماز بخواند.  دو برادر که هردو استاد دانشکده مکانیک باشند به خودی خود جالب و دوست داشتنی است ولی  تظاهر به دینداری را در یکی از بهترین دانشگاههای کشور نمیتوان تحمل کرد. 
مقصودم از این خاطرات این بود که آیا صالحی و یا محمد جواد خان لاریجانی که میگفتند استاد ریاضی شریف است با وجود دکترا داشتن از بهترین دانشگاهای دنیا آیا واقعا عقل سلیم دارند؟ چطور میتوان اینطور با دل و جان برای جمهوری اسلامی عرق ریخت و بر علیه خواست مردم حرکت کرد و ادعای هوش هم کرد؟ بنظر من فرصت طلبی و قدرت پرستی و موج سواری در نهایت برخلاف عقل 
سلیم هستند. نمیتوان آدم باهوشی بود و در خدمت بدترین قاتلان خدمت کرد.  به قول حافظ
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد     آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود

آیا آدمی که عمرش را صرف تحصیل  علم کرده نباید بتواند جهت طبیعی پیشرفت بشریت را که از دیکتاتوری به هر شکلی به سوی دموکراسی است تشخیص دهد؟ آیا کسی که به تلاش بی ثمر خود در مخالفت با آزادی مردم واقف نیست آدم کم هوشی نیست؟ 
من بسیار دیده ام در دیندارانی را که مدارک بالای خود را جار میزنند تا بگویند چون مذهبی هستیم به این معنی  نیست که کم هوشیم. برعکس از شما هم باهوشتریم و چنین و چنان افتخارات علمی هم داریم. این آدمها با آن مدارک پف کرده به پسرفت بشریت کمک میکنند.  آیا صالحی نمیداند که این رژیم و عواملش خیلی سرکار بمانند 20 سال است و احتمالا کمتر؟  آیا اگر واقعا باهوش بود وزیر احمدی نژاد میشد؟ آیا اگر باهوش بود خود را در موقعیتی قرار میداد که بگوید کروبی وموسوی آزادند ولی خودشان مخفی شده اند؟ آقای صالحی آیا میخواهد نام خود را با اولین بمب اتمی ایران جاودانی کنید؟ آیا میخواهد عبدالقدری خان ایران باشید؟ چرا راه دکتر شیرزاد را نفرفتید؟ چرا طرف درست را انتخاب نکردید؟ در مغز شما چه چیزی معیوب بود که شما را به این ورطه انداخت؟

Wednesday, November 12, 2008



َّ«به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرد
خداوند نام و خداوند جای
خداوند روزی ده رهنمای
خداوند کیوان و گردان سپهر
فروزنده ماه و ناهید و مهر»
اگر چند شارع نام ایزد برد
خردمند داند که ایزد ورا نشمرد
جهاندار چو بنمود جان را عزیز
نگوید ترا خون مردم بریز
خداوند زیبایی و فر و هوش
نگوید ترا روی خود را بپوش
تو آن کیش و آیین ز یزدان مدان
که نامد ترا کافر و مرتد و مشرکان
بدان که این حرف اهریمنیست
که او دشمن نیکی و بخردیست
سزد گر سپس نام میهن بریم
بر آن خاک پر مهر سر بر نهیم
که بس مرد جنگی که جان داده اند
که تا خاک ایران به ما داده اند
فزون شد کنون از هزار
کز طوس فردوسی نامدار
به طبعی روان و به عزمی درست
سخنهای دیرین همه باز گفت
ز هوشنگ و جمشید و از کیقباد
از آن نامداران بیاورد یاد
"که گیتی به آغاز چون داشتند
که ایدون به ما خوار بگذاشتند"
سر سرفرازان بیامد به بند
تن شاه ایران به خاک نژند
چو فردوسی این گفته آورد پیش
نبودش دگر عزم گفتار بیش
که ایران تباه و روان خسته بود
شریعت ره عقل بربسته بود